حرکت ذرات باردار خورشید به سوی زمين

       

          حرکت ذرات باردار خورشید به سوی زمين


       The Sun unleashed an M-2 (medium-sized) solar flare, an S1-class (minor) radiation storm and a spectacular coronal mass ejection (CME) on June 7, 2011 from sunspot complex 1226-1227.
     عکس از: NASA

يک تشعشع ناگهانی نيروی خورشيد، ابری بزرگ از ذرات باردار در فضا را که به سوی زمين در حرکت است، تشکيل داده است. در همين حال، آژانس فضايی آمريکا، ناسا، اعلام کرد که اين ذرات به ميدان مغناطيسی کره زمين برخورد می کنند ولی احتمالا تهديدی برای اين سياره، و يا فضانوردان، ماهواره ها، و وسائل ارتباطی الکترونيکی به وجود نمی آورند.

سرویس ملی آب و هوای آمريکا اعلام کرد انتشار اين تشعشعات خورشيدی که روز سه شنبه ثبت شد ظهر روز پنجشنبه (۹ ماه ژوئن) به وقت گرينويچ به زمين می رسد.

دانشمندان می گويند زمانی که تشعشات خورشيدی در تماس با ميدان مغناطيسی کره زمين قرار می گيرند، به احتمال زياد به روشنی های شفق در شمالی ترين و جنوبی ترين عرض جغرافيايی زمين رنگ و شدت بيشتری خواهند داد.

همچنين ستاره شناسان می گويند تشعشع ناگهانی نيروی خورشيد در روز سه شنبه يک فواره بسيار بزرگ و ديدنی از گاز داغ را ايجاد کرد که تا جو فوقانی خورشيد بالا رفت و سپس به پايين باريد و منطقه ای به اندازه تقريبا نيمی از سطح خورشيد را فرا گرفت.

ستاره شناسان می گويند خورشيد به دوره فزاينده فعاليت و ناآرامی چرخه يازده ساله طبيعی خود نزديک می شود. انتظار می رود این دروه فعالیت های خورشیدی در حدود سال ۲۰۱۳ ميلادی به اوج خود برسد.

دانشمندان می گویند انتشار ذرات باردار خورشید این هفته خطری برای زمین ایجاد نمی کند اما اینگونه ذرات قادرند توزیع برق، سامانه مکان یابی جهانی، و برخی ارتباطات هوایی و نظامی را مختل کند و زمین را در پوششی از تشعشعات خطرناک قرار دهد.

عکسی فوق العاده از یکی از همسایگان راه شیری


یکی از همسایگان راه شیری


عكس از: NASA    کهکشان NGC 6744 در فاصله 30 میلیون سال نوری قرار دارد.

ادامه نوشته

اولین قدم های انسان بر روی كره ماه

            اولین قدم های انسان بر روی كره ماه

                                                     

    تصوير كره زمين از كره ماه. نيل آرمسترانگ نخستين انسانى بود كه توانست 

     از سطح كره ماه تصوير زمين را مشاهده كند.

ادامه نوشته

شهری كه ناپديد شد و مردمی كه سنگ شدند


مردمی كه  سنگ 
شدند


این مرد وحشت زده آخرین نفسهایش را کشیده، شاید چشمانش

را گرفته تا شاهد لحظات وحشتبار آخرین نباشد… اما ؟

ادامه نوشته

بزرگترين غار دنيا در ويتنام

بزرگترین غار دنیا در ویتنام

مجله علمی نشنال جغرافی در اولین شماره سال 2011 خود، گزارشی تصویری از مناظر دیدنی این غار را منتشر کرده است.

برای ورود به این غار باید از یک مسیر عمودی به ارتفاع یک آسمانخراش 40 طبقه پایین رفت

ادامه نوشته

معرفی سایت های برتر علم زمین شناسی


سايت های برتر علم زمين شناسی


ادامه نوشته

جزیره ای ستونی در اسکاتلند

« جزیره ای ستونی در اسکاتلند »

جزیره ای شگفت‌انگیز با ستون‌های سنگی طبیعی در اسکاتلند که گردشگران فراوانی را به سوی خود

جذب کرده است. پیدایش این جزیره و کوه های ستونی معروفش مربوط به دوران وایکینگها و منشاء آن

فعالیتهای آتشفشانی  بوده است.

ادامه نوشته

روز بزرگداشت خيام


به مناسبت روز بيست و هشتم ارديبهشت، روز بزرگداشت حكيم عمرخيام

                    در ذهن خيام چه می گذشت!؟

              
 
 
   شايد كمتر كتابی در دنيا مانند مجموعه رباعيات خيام تحسين شده، مردود و منفور بوده، تحريف شده، بهتان خورده، محكوم گرديده، حلاجی شده، شهرت  عمومی و دنياگير پيدا كرده و بالاخره ناشناس مانده است.

    
يكی از ويژگيهای بارز فكر خيام اين است كه پيوسته با غم و اندوه و نيستی و مرگ آغشته بوده و در همان حال كه دعوت به خوشی و شادی می نمايد لفظ خوشی در گلو گير می كند. زيرا در همين دم با هزاران نكته و اشاره هيكل مرگ،  قبرستان و نيستی، خيلی قوی تر از مجلس عيش و عشرت جلو انسان مجسم می شود و آن خوشی يكدم را از بين می برد.
 
    از نظر خيام طبيعت بی اعتنا و سخت، كار خود را انجام می دهد. يك دايه خونخوار و ديوانه است كه اطفال خود را می پروراند و بعد با خونسردی خوشه های رسيده و نارس را درو می كند.كاش هرگز به دنيا نمی آمديم، حالا كه آمديم،  هرچه زودتر برويم خوشبخت تر خواهيم بود.

            نا آمدگان اگر بدانند كه ما         از دهر چه می كشيم، نايند دگر
        خرم دل آنكه زين جهان زود برفت   و آسوده كسی كه خود نزاد از مادر

   
بايد دانست هر چند خيام از ته دل معتقد به شادی بوده ولی شادی او هميشه با فكر عدم و نيستی توام است. ازين رو همواره معانی فلسفه ی خيام در ظاهر دعوت به خوشگذرانی می كند؛ اما درحقيقت همه گل و بلبل، جام های شراب، چمنزار و تصويرهای شهوت انگيز او جز تزيينی بيش نيست؛ مانند كسی كه بخواهد خود را بكشد و قبل از مرگ به تجمل و تزيين اتاقش بپردازد. ازين جهت خوشی او بيشتر تاثر آور است. خوش باشيم و فراموش كنيم تا اين خونی كه از هزاران زخم ما جاری است نبينيم.

خيام در روزگار جوانی بدبين و  شكاك بوده و فلسفه عيش و خوشی را در هنگام پيری انتخاب كرده، به همين سبب خوشی او آغشته با فكر ياس و حرمان است

      
پيمانه عمر من به هفتاد رسيد    اين دم نكنم نشاط، كی خواهم كرد؟
 
    اين رباعی ظاهرا لحن يك فرد رند را دارد كه از همه چيز بيزار شده و زندگی را می پرستد و نفرين می كند. در حقيقت شتاب و رغبت به باده گساری در سن هفتاد سالگی٬ اين رباعی را بيش از رباعيات بدبينی او غم انگيز می كند و فكر يك فرد فيلسوف مادی را نشان می دهد كه آخرين دقايق عمر خود را در مقابل فنای محض می خواهد دريابد! روی رباعيات خيام بوی غليظ شراب سنگينی می كند و مرگ از لای دندانهای كليد شده اش می گويد: خوش باشيم

   
خيام پرستنده و طرفدار زيبايی بوده و با ذوق بديع خویش چيزهای خوشگوار، خوش آهنگ و خوش منظر را انتخاب می كرده. خيام از پيشآمدهای زندگی شخصی خویش مانند شعرای ديگر، مثلا از قهر كردن معشوقه و يا نداشتن پول نمی نالد. درد او يك درد فلسفی و نفرينی است كه به اساس آفرينش می فرستد. اين شورش در نتيجه ی مشاهدات و فلسفه دردناك او پيدا شده. بدبينی او بالاخره منجر به فلسفه دهری او شده. اراده ، فكر، حركت و همه چيز به نظرش بيهوده آمده:

   اي بيخبران،جسم مجسم هيچ است         وين طارم نه سپهر ارقم هيچ است

خيام از بس كه در زير فشار افكار پست مردم بوده هرگز طرفدار محبت، عشق، اخلاق، انسانيت و تصوف نبوده است.
 
           گاويست در آسمان قرين پروين    يك گاو دگر نهفته در زير زمين
           گر بينايی چشم حقيقت بگشا   زير و زبر دو گاو مشتی خر بين
 
خيام از مردم زمانه بری و بيزار بوده. اخلاق، افكار و عادات آنها را با زخم زبانهای تند محكوم می كند. و هرگز تلقینات جامعه را نپذیرفته است. در مقدمه كتاب جبر و مقابله اش می گويد:

    ما شاهد بوديم كه اهل علم از بين رفته و به دسته ای كه عده شان كم و
رنجشان بسيار بود منحصر گرديدند. و اين عده انگشت شمار نيز در طی زندگی دشوار خود همتشان را صرف تحقيقات و اكتشافات علمی نمودند. ولی اغلب دانشمندان ما حق را به باطل می فروشند و از حد تزوير و ظاهر سازی تجاوز نمی كنند؛ و آن مقدار معرفتی كه دارند برای اغراض پست مادی بكار ميبرند. و اگر شخصی را طالب حق و ايثار كننده صدق و ساعی در رد باطل و ترك تزوير بينند، استهزاء و استخفاف می كنند.
 
خیام به ما می آموزد:
تا می توانیم باید غم و غصه را از خود دور کنیم. معلوم را به مجهول نفروشیم و نقد را فدای نسیه نکنیم. انتقام خود را از زندگی بستانیم پیش از آنکه در چنگال او خرد شویم.